خلاصه داستان: دو نوجوان با کشف اینکه اجساد را تعویض می کنند ، یک ارتباط عمیق و جادویی دارند. وقتی پسر و دختر تصمیم بگیرند که به صورت حضوری ملاقات کنند ، همه چیز پیچیده تر می شود.
خلاصه داستان: در سفری برای یافتن درمانی برای نفرین تاتاریگامی ، اشیتاکا خود را در وسط جنگ بین خدایان جنگلی و تاتارا ، مستعمره معدن پیدا می کند. در این تلاش او همچنین با سان ، مونونوک هیم دیدار می کند.
خلاصه داستان: پس از فاجعه ، اگرچه روح Nezha و Aobing نجات یافت ، اما به زودی بدن آنها خرد می شود. Taiyi Zhenren قصد داشت از نیلوفر آبی هفت رنگ برای بازسازی بدن خود استفاده کند.